کد مطلب:316 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

احکام غَصْب
«غَصْب» آن است كه انسان از روی ظلم بر مال یا حقّ كسی مسلّط شود. غصب از گناهان بزرگ است و غاصب در قیامت به عذاب سخت گرفتار می شود. از حضرت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده است كه: «هر كس یك وجب زمین از دیگری را غصب كند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او می اندازند.»(1)



(مسأله 3149) اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهای دیگری كه برای عموم ساخته شده استفاده كنند، حقّ آنان را غصب نموده و همچنین است بنابر احتیاط، اگر در مسجد جایی را كه قبلاً دیگری به آن پیشی گرفته است تصرّف كند.



(مسأله 3150) چیزی را كه انسان پیش طلبكار گرو می گذارد، باید پیش او بماند تا اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد، پس اگر پیش از آن كه طلب او را بدهد آن چیز را از او بگیرد، حقّ او را غصب كرده است.



(مسأله 3151) مالی را كه نزد كسی گرو گذاشته اند، اگر دیگری آن را غصب كند صاحب مال وطلبكار می توانند چیزی را كه غصب كرده از او مطالبه نمایند، و چنانچه آن چیز را از او بگیرند، باز هم در گرو است و اگر آن چیز از بین برود و عوض آن را بگیرند، آن عوض هم مثل خود آن چیز گرو می باشد.



(مسأله 3152) اگر انسان چیزی را غصب كند، باید به صاحب آن برگرداند و اگر آن چیز از بین برود، باید عوض آن را به او بدهد.



(مسأله 3153) اگر از چیزی كه غصب كرده منفعتی به دست آید، مثلاً از گوسفندی كه غصب كرده برّه ای پیدا شود، متعلّق به صاحب مال است، و نیز كسی كه مثلاً خانه ای



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ وسائل الشیعة، كتاب الغصب، باب 1 از ابواب «غصب»، حدیث 2.



[539]

را غصب كرده، اگرچه در آن ننشیند، باید اجاره آن را بدهد.



(مسأله 3154) اگر كسی چیزی را غصب كند و آن چیز در دست او رشد و نموّ پیدا كند، همه آن متعلّق به صاحب مال است، مثلاً اگر نهالی را غصب كند و در زمین خود بكارد، درخت هرچه رشد و نموّ پیدا كند متعلّق به صاحب نهال است و غاصب اجرت زمین را طلبكار نیست; همچنین اگر پیوندی را غصب كند و به درخت خود پیوند بزند، بنابر اقوی نموّ و میوه آن برای صاحب پیوند است.



(مسأله 3155) اگر از بچّه یا دیوانه چیزی را غصب كند، باید آن را به ولیّ او بدهد و اگر از بین رفته باشد، باید عوض آن را بدهد.



(مسأله 3156) هرگاه دو نفر با هم چیزی را غصب كنند، اگرچه هر یك به تنهایی می توانسته اند آن را غصب نمایند، هر كدام آنان به نسبت استیلایی كه پیدا كرده ضامن آن است.



(مسأله 3157) اگر چیزی را كه غصب كرده با چیز دیگری مخلوط كند، مثلاً گندمی را كه غصب كرده با جو مخلوط نماید، چنانچه جدا كردن آنها ممكن باشد، اگرچه زحمت داشته باشد، باید جدا كند و به صاحب آن برگرداند.



(مسأله 3158) اگر ظرف طلا و نقره یا چیز دیگری را كه صاحب آن ـ از روی تقلید یا اجتهاد ـ نگاه داشتن آن را جایز می داند غصب كند و خراب نماید، باید آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد، و در صورتی كه مزد ساختن كمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد، تفاوت قیمت را هم باید بدهد و چنانچه برای این كه مزد ندهد بگوید: «آن را مثل اوّل آن می سازم»، مالك مجبور نیست قبول نماید و نیز مالك نمی تواند او را مجبور كند كه آن را مثل اوّل بسازد.



(مسأله 3159) اگر چیزی را كه غصب كرده به نحوی تغییر دهد كه از اوّلش بهتر شود ـ مثلاً با طلایی كه غصب كرده گوشواره بسازد ـ چنانچه صاحب مال بگوید: «مال را به همین صورت بده»، باید به او بدهد و نمی تواند برای زحمتی كه كشیده مزد بگیرد، بلكه بدون اجازه مالك حق ندارد آن را به صورت اوّل درآورد، و اگر بدون اجازه او آن چیز را مثل اوّلش كند، باید مزد ساختن آن را هم به صاحبش بدهد و در صورتی كه مزد ساختن كمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد، تفاوت قیمت را هم باید بدهد.



[540]

(مسأله 3160) اگر چیزی را كه غصب كرده به گونه ای تغییر دهد كه از اوّلش بهتر شود و صاحب مال بگوید: «باید آن را به صورت اوّل درآوری»، واجب است آن را به صورت اوّل درآورد، و چنانچه قیمت آن به واسطه تغییر دادن از اوّلش كمتر شود، باید تفاوت آن را به صاحب آن بدهد; پس اگر با طلایی كه غصب كرده گوشواره بسازد و صاحب آن بگوید: «باید به صورت اوّلش درآوری»، در صورتی كه بعد از ذوب كردن قیمت آن از پیش از گوشواره ساختن كمتر شود، باید تفاوت آن را بدهد.



(مسأله 3161) اگر زمینی را غصب كند و در آن ساختمان بسازد، چنانچه مالك به فروش یا مبادله آن راضی نشود و عین زمین خود را مطالبه نماید، غاصب باید ساختمان را خراب كند و زمین را به حالت اوّل برگرداند و تحویل صاحبش بدهد.



(مسأله 3162) اگر در زمینی كه غصب كرده زراعت كند یا درخت بنشاند، زراعت و درخت و میوه آن مال خود اوست و چنانچه صاحب زمین راضی نباشد كه زراعت و درخت در زمین بماند، كسی كه غصب كرده باید فوراً زراعت یا درخت خود را اگرچه ضرر نماید از زمین بكند، و نیز باید اجاره زمین را در مدّتی كه زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمین بدهد و خرابی هایی را كه در زمین پیدا شده درست كند، مثلاً جای درخت ها را پر نماید، و اگر به واسطه اینها قیمت زمین از اوّلش كمتر شود، باید تفاوت آن را هم بدهد و نمی تواند صاحب زمین را مجبور كند كه زمین را به او بفروشد یا اجاره دهد، و نیز صاحب زمین نمی تواند او را مجبور كند كه درخت یا زراعت را به او بفروشد.



(مسأله 3163) اگر صاحب زمین راضی شود كه زراعت و درخت در زمین او بماند، كسی كه آن را غصب كرده، لازم نیست درخت و زراعت را بكند ولی باید اجاره آن زمین را از وقتی كه غصب كرده تا وقتی كه صاحب زمین راضی شده، بدهد.



(مسأله ) درخت میوه ای كه شاخه آن از دیوار باغ بیرون آمده، اگر انسان نداند كه صاحب آن راضی است یا نه، بنابر احتیاط نباید از میوه آن بچیند و اگر میوه آن روی زمین هم ریخته باشد، برداشتن آن محلّ اشكال است، مگر آن كه اگر میوه را برندارد تلف شود یا عرفِ محلّ دلالت بر مباح بودن آن كند.



(مسأله 3165) اگر چیزی كه غصب كرده از بین برود، در صورتی كه مثل گاو و گوسفند باشد كه قیمت اجزای آن با هم فرق دارد، مثلاً گوشت آن یك قیمت و پوست



[541]

آن قیمت دیگری دارد، بنابر احتیاط واجب باید بالاترین قیمت را از روز غصب تا روز تلف بدهد.



(مسأله 3166) اگر چیزی كه غصب كرده و از بین رفته، مانند گندم و جو باشد كه قیمت اجزای آن با هم فرق ندارد، باید مثل همان چیزی را كه غصب كرده بدهد و خصوصیات چیزی كه می دهد باید مثل خصوصیّات چیزی باشد كه آن را غصب كرده و از بین رفته است، ولی اگر قیمت بازار كمتر شده باشد، بنابر احتیاط باید به نسبت تفاوت قیمت مصالحه نمایند.



(مسأله 3167) اگر چیزی را كه مثل گوسفند قیمت اجزای آن با هم فرق دارد غصب نماید و از بین برود، چنانچه قیمت بازار آن فرق نكرده باشد ولی در مدّتی كه در پیش او بوده مثلاً چاق شده باشد، باید قیمت گوسفند چاق را بدهد.



(مسأله 3168) اگر چیزی را كه غصب كرده دیگری از او غصب نماید و از بین برود، صاحب مال می تواند عوض آن را از هر كدام آنان كه بخواهد بگیرد، و اگر از اوّلی بگیرد، او می تواند از دومی مطالبه كند، ولی اگر دومی به اوّلی برگردانده و پیش او تلف شده باشد، نمی تواند از او مطالبه كند.



(مسأله 3169) اگر یكی از شرط های معامله در چیزی كه می فروشند نباشد، مثلاً چیزی را كه باید با وزن خرید و فروش كنند بدون وزن معامله نمایند، معامله باطل است و چنانچه فروشنده و خریدار با قطع نظر از معامله، راضی باشند كه در مال یكدیگر تصرّف كنند، اشكال ندارد و گرنه چیزی كه از یكدیگر گرفته اند مثل مال غصبی است و باید آن را به هم برگردانند، و در صورتی كه مال هر یك در دست دیگری تلف شود ـ چه بداند معامله باطل است و چه نداند ـ باید عوض آن را بدهد.



(مسأله 3170) هرگاه مالی را از فروشنده بگیرد كه آن را ببیند یا مدّتی نزد خود نگهدارد تا اگر پسندید بخرد، در صورتی كه آن مال تلف شود، لزوم پرداخت عوض محلّ اشكال است.



(مسأله 3171) «حقّ طبع» معتبر است، پس اگر در كتاب نوشته شده باشد: «حقّ طبع محفوظ است» چاپ كردن از روی آن بدون رضایت صاحب حق جایز نیست; همچنین است «حق تألیف» و «حقّ اختراع» اگر به نام مخترع ثبت شده و مصنوع خود را به طور



[542]

مشروط فروخته باشد.



(مسأله 3172) كسی كه مال یا حقّ او غصب شده است، می تواند با مراجعه به حكومت صالح ـ و در حال ضرورت به حكومت جائر ـ یا توسل به زور، ضمن حفظ مقرّرات شرع، مال یا حقّ خود را به دست آورد ولی اگر در این راه متحمّل مخارجی شود، نمی تواند آن را از غاصب بگیرد مگر این كه صرف این مخارج طبق معمول جهت پس گرفتن مال لازم باشد، مانند هزینه ای كه برای دادرسی هزینه كرده است، در صورتی كه آن را ضمن دادخواست مطالبه نموده باشد.



(مسأله 3173) اگر امین، مانند كسی كه مالی به عاریه یا ودیعه در دست اوست، منكر مالی گردد كه در اختیار اوست، از زمان انكار در حكم غاصب است. همچنین سلطه بدون مجوّز بر مال دیگری در حكم غصب است.